در شرایط کنونی بخش کشاورزی و اقلیمی کشور که با سرسام بحرانهای بزرگ و کوچک گریبانگیر است، تنها وزیری در جهاد کشاورزی موفق خواهد بود که دانش و پیشبینی نسبت به نتایج تصمیمات کلان وزارتخانه در سطوح خرد و استانها داشته باشد.
مدیریت وزارتخانهای مانند وزارت جهاد کشاورزی، ناظر بر این است که سکاندار آن وزارتخانه سلسلهمراتبی را طی کرده باشد. به عبارت دقیقتر تعیین سکاندار وزارت جهاد کشاورزی تنها با یک نگاه فنی و مبتنی بر دانش میسر است و نه نگاههای جناحی و سیاسی. همانقدر که تعیین یک غیرنظامی برای وزارت دفاع نامعقول است، به همان اندازه شایسته نیست که وزارت جهاد کشاورزی صرفا از میان دانشگاهیان بیتجربه عملی یا نیروهای سیاسی همجناح انتخاب شود. وزیر جهاد کشاورزی زمانی میتواند موفقیتآمیز عمل کند که از مراکز شهرستان شروع کرده و پلهپله از استان به وزارتخانه راه یافته باشد. تا توان درک خرد و کلان مسائل را بیابد. این یعنی تجربه مواجهه با کشاورز، مشکلات اقلیمی، فهم تفاوتهای اقلیمی، اجتماعی و اقتصادی در استانها و ... را در کارنامه خود داشته باشد . به عنوان یک کشاورز یادآوری میکنم که تلخترین تجربههای ما مربوط به دوران کاری وزرایی بود که حتی یک روز تجربه در بخش کشاورزی را نداشتهاند. از جمله آقای ساداتینژاد که از نمایندگی مجلس به وزارتخانه راه یافتند و حاصل اقدامات ایشان در بیرون از جامعه کشاورزان نیز زبانزد خاص و عام شده است. با این حال هر گاه بخش کشاورزی واجد مدیری فنی در سطوح تصمیمگیری بوده-فارغ از بحرانهای کلان فرابخشی کشاورزی در دهههای گذشته- تصمیمات درست و براساس آشنایی با واقعیت و به دور از توهم گرفته شده است. یک کلام، افراد سیاسی، استادان دانشگاه بدون تجربه میدان و کسانی که تجربه ارتباط مستقیم با کشاورز را نداشتند نباید جایگاهی در وزارتخانه داشته باشند. تنها در این صورت رعایت این نکته است که میتوان امید داشت، وزیر جهاد کشاورزی در دولت چهاردهم، بینش و درکی از بحرانهای کشاورزی و توان مقابلهای درخور را با این بحرانها داشته باشد. همچنین نباید از یاد برد که وزیر یا مجموعه وزارتخانه با هر میزان از دانش و تجربه به تنهایی نمیتوانند در حل بحرانهای کشاورزی کشور نقش ایفا کنند. نیل به هدف تنها زمانی ممکن است که ذینفعان یعنی تشکلها، سازمانهای مردمنهاد و اصناف کشاورزی نیز در ارتباطی دوطرفه و دموکراتیک با وزارتخانه، در مدیریت بخش خود مشارکت داشته باشند. نگاهی که وزارتخانه تا به امروز نسبت به انجمنهای مردمنهاد، اصناف و تشکلها داشته بیشتر نگاه رقابتی و البته همراه با سرکوب و کنترل بوده است. مدیران وزارتخانه بیشتر به دنبال جذب همکاری و همراهی این تشکلها در جهت تصمیمات خودشان هستند تا به کارگیری نظرات و دغدغههای تشکلها در فرآیند تصمیمگیری. در این زمینه مقررات و سازوکارها پبشبینی شده و فقط همراهی مدیران وزراتخانه و مقید بودن شخص وزیر به استفاده از نظرات کشاورزان و تشکلهای کشاورزی و دامداری را نیاز داریم. از جمله مهمترین و فوریترین موارد تصمیمگیری در این میان تعیین الگوی کشت خواهد بود. این نکته روشن است؛ تا زمانی که نگاه وزارتخانه به کشاورزان و تشکلهای کشاورزی یک نگاه ارباب-رعیتی است، سیاستهای الگوی کشت مفتضحانهتر از قبل شکست میخورند. در تمام دنیا، الگوی کشت و مساله کنترل بازار را به تشکلهای تخصصی کشاورزی و تعاونیها واگذار کردهاند. امروز اگر بخواهید از فرانسه گندم بخرید، با دولت این کشور رایزنی نمیکنید؛ بلکه باید با تشکل گندمکاران فرانسه وارد رایزنی شوید. از جمله تعاملهای دیگری که وزارت کشاورزی مکلف به انجام آن است، ارتباط بینبخشی با سایر نهادهای دولت، خاصه، وزارت نیرو و سازمان حفاظت از محیط زیست است. در این زمینه و در سالهای گذشته ما شوراهای نمایشی زیاد تاسیس کردهایم. از شورای عالی آب گرفته تا شوراهای دیگر. این شوراها باید از حالت نمایشی خارج شده و به آنها اختیارات داده شود تا بتوانند تصمیمات «لازمالاجرا» بگیرند. یکی از مهمترین وجوه این هماهنگی تعامل سازمان حفاظت از محیط زیست است. تا امروز نگاه بسیاری از مدیران و وزرا -چه در جهاد و چه در بخشهای دیگر- اینگونه بوده که سازمان محیط زیست را مانعی بر سر راه توسعه میبینند. در صورتی که توسعه بدون حفظ منابع نتایجی از جمله نتایجی ویرانگری که امروز در بخش کشاورزی میبینیم، به بار میآورد. در این بین اولین مطالبه باید از آقای رییسجمهور باشد. ایشان باید وزیری انتخاب کند که گرایش سیاسی نداشته و بنا بر توانایی علمی و فنی و مدیریتی به ساختمان خیابان طالقانی تهران راه یابد. اگر وزیر درست انتخاب نشود معاونان او، مدیرکلها و مدیران استانی و بخشی نیز جناحی تعیین خواهند شد. این ساختار باید از بالا اصلاح شود. علاوه بر آن باید اختیارات و تضمینی به تشکلها داده شود که تصمیمات وزیر و مجموعه وزارت جهاد کشاورزی را رصد کنند و صحت و سلامت و اجرایی بودن این تصمیمات را به رییسجمهور گزارش دهند. همچنین یکی از چند اولویت بسیار مهم وزارت جهاد کشاورزی در دولت چهاردهم، رفع خلأ عملکرد محصولات خواهد بود. امروز خلأ عملکرد محصولات کشاورزی در ایران نزدیک به 60 درصد است. وزارت جهاد سالهای سال است که بودجههای قابل توجهی را در زمینه توسعه مکانیزاسیون و شیوههای آبیاری از سنتی به تحت فشار صرف میکند، اما از مسائلی مانند خلأ عملکرد محصولات کشاورزی که هر توسعهای پیش از اصلاح آن بیاثر خواهد بود، به راحتی عبور میکند. با اصلاح همین یک نکته میتوان 60 درصد به تولید با همین میزان منابع آبی و خاکی اضافه کرد. در اینجاست که نقش سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی از یک سازمان حاشیهای به سازمانی فعال در میدان تبدیل میشود، چراکه در هر مزرعه اگر بهترین راندمان آبیاری و مکانیزاسیون را داشته باشد، اما در نوع کاشت و تغذیه و مبارزه با آفات و علف هرز توان تشخیص و تصمیمگیری نباشد، نوع آبیاری و مکانیزاسیون هیچ تفاوتی ایجاد نخواهد کرد.
کشاورز و دبیر بنیاد ملی گندمکاران استان خوزستان
نویسنده:سجاد سعیدیپور/اعتماد
دیدگاه ها