درباره نگرانیهای ما، عکس روزنامه دیروز و شمشیربازها
یک: راستش ترور و خرابکاری برای ما خیلی اتفاقات عجیبی نمیتوانند باشند. بمبگذاری و آتشسوزی و ترور راهکارهای پیش پا افتاده برای امیال سیاه سیاسی هستند. مسائلی که از سال 58 تا به امروز در ایران وجود داشته است. طبیعی هم هست. آنچه نگران کننده است رسوخ در لایههای امنیتی است. ترک خوردن اعتماد شهروندان به قدرت حاکمیت در احراز امنیت و محافظت.
در واقع بمب گذاری در فلان مراسم پرجمعیت یا فلان مسجد یا حمله با ریزپرنده به فلان پایگاه و کارخانه به رغم همه تلفات و زشتیهایش، برای عموم مردم مسئلهای قابل پذیرش است و آن را در نبرد اطلاعاتی و نظامی ایران با متخاصمین تفسیر و تحلیل میکنند. اما آنچه آزارنده است اتفاقاتی مثل شهادت فخریزاده یا اسماعیل هنیه است.
میدانم که به لحاظ امنیتی از خیلی چیزها بیخبرم و نباید فرضیههایم را وسط بکشم طبیعی هم هست. نمیتوان اعتماد جامعه به نهادهای امنیتی را خدشهدار کرد. باشد. حرف درستی است اما خواستم بگویم اگر نگران هستیم به خاطر کدام بخش از این اتفاقات است. اینکه دوستان به اندازه کافی باهوش و قاطع هستند؟ دیگر بیشتر از این مسئله را باز نمیکنم.
دو: دیروز با عکس پزشکیان که دستان هنیه را بالا برده بود این تیتر را زده بودیم: چه کسی فکرش را میکرد؟ کنایه از حوادث عجیب و باورنکردنی و حتی تلخی بود که موجب شد ریلهای سیاست در ایران به سمت دیگری چیده شوند و چنین تصویر شگفتانگیزی ثبت شود. دیروز فکر میکردیم چه حجم باورنکردنی از حوادث غریب را در همین 4 ماه گذشته از سر گذراندهایم و آن موقع نمیدانستیم که 24 ساعت بعد حادثهای تلختر و غیرقابل هضمتر و شنیعتر را تجربه خواهیم کرد. سال 1403 تا انتهایش همچنان پر از حادثه و شگفتی خواهد بود. امیدواریم این بار حادثه بر لولای مراد ما بچرخد.
سه: خانمهای قایقران زحمت کشیدند اما کارنامهشان چیزی برای ما نداشت. برعکس شمشیربازها که بر آمریکا غلبه کردند و چیزی نمانده بود که از سد مجارها هم بگذرند و دیشب آخر وقت به ملاقات فرانسه رفتند و مسابقه را با شکست سنگین ۴۵ بر ۲۵ واگذار کردند که خب ماموریت بسیار سختی هم بود.
آرش خوشخو/هفت صبح
دیدگاه ها