گریه نکن خواهر

1403/05/12 06:40
کد خبر: 1404
کد نویسنده: 1002
گریه نکن خواهر

«گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی‌ سحر را ندیدی؟»

رمان «سووشون» نوشته سیمین دانشور با طرح جلدی تازه در نشر گستره منتشر و راهی بازار نشر شد.  این کتاب پیش از این‌بارها توسط انتشارات خوارزمی منتشر شده بود و در پی انعقاد قرارداد جدید بین‌ صاحب اثر و این انتشارات، چاپ جدید آن توسط این‌ موسسه منتشر شده است. «سووشون» مهم‌ترین اثر سیمین دانشور و مهم‌ترین اثر یک نویسنده زن در ادبـــیــات فـــارسی اســـت.  این‌رمــــان نخستین‌بــاردر سال ۱۳۴۸ منتشر شد. در بیش از نیم قرن که از انتشار آن می‌گذ‌رد، بیش از یک میلیون نسخه قانونی‌از آن فروش رفته و به بیش از هفده زبان ترجمه شده است. «سووشون» داستان زری و شوهرش یوسف است؛ در بازه زمانی نیمه دوم ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲. داستان در شیراز، و در روزهای جنگ دوم و ورود نیروهای‌ متفقین به ایران می‌گذرد. سووشون از منظر نشر و تاریخ ادبیات، به عنوان اولین رمان‌ به نویسندگی‌ زن‌ایرانی، اهمیت زیادی دارد. این اثر باعث راه‌گشایی برای حضور زنان در عرصه ادبیات شد و نشان داد که زنان هم می‌توانند اثرات بزرگ و ماندگاری در این‌ حوزه ایجاد کنند. همچنین، در داستان و شخصیت‌پردازی این رمان، مبارزات زنان برای برابری حقوق به خوبی به تصویر کشیده شده است و این امر نشان از نگاه پیشروانه‌ سووشون به مسائل اجتماعی و زنانه است. از این رو، سووشون به عنوان یک اثر مهم و نماینده از مبارزات زنان برای برابری‌خواهی، جایگاه‌ ویژه‌ای در ادبیات ایران دارد. در سووشون، قهرمان داستان یوسف است، اما داستان از زاویه دید زری‌ روایت می‌شود. زری با توجه به تحولات داستان، تغییرمی‌کند. زن تحصیلکرده و خانواده‌دوست دارد که برای‌ آرامش خانواده تلاش می‌کند؛ اما با شاهد بودن شجاعت‌ها و آرمان‌های همسرش، او نیز تغییر می‌کند و در برابر ظلم و ستم قدرت می‌گیرد. این تصویر، برای‌مخاطبان آن زمان، تصویری از یک زن قهرمان و تاثیرگذار است که کمتر دیده‌اند.  آن دوره که مردم به شرابا طهورا  دسترسی پیدا می‌کردند و می‌خوردند و حافظ می‌شدند، گذشت. حالا بایدشرابا باروت قورت بدهند. آن وقت‌ها که مردم لب جوی آب می‌نشستند و گذر عمر را می‌دیدند و دلی‌دلی می‌کردند و از تمام نعمت‌های دنیا، یک گلعذار بسشان بود، گذشت. راستی، اسم نعره‌هایی که آدم از ته دل بر می‌آورد چه بود؟ کلمه‌ای بود که به این جور فریاد می‌خورد... باید لغتی باشد که معنای سوراخ کردن بدهد. یعنی آدم اگر نتواند در برابر سیل و صاعقه و سیلی‌ زندگی آن جور فریاد را بزند، دلش سوراخ می‌شود.
اسدالله امرایی/روزنامه اعتماد

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد