شهادت ناجوانمردانه و دردناک رئیس دفترسیاسی حماس حاج اسماعیل هنیه پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری در تهران، ایران و جهان اسلام را به سوگ نشاند.
این ترور که ردپای دستگاه های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در آن مشهود است، نشان دهنده این مهم است که رژیم صهیونیستی تلاش می کند خود را به معادلات قبل از هفتم اکتبر بازگرداند.اما پس از شکسته شدن تصویر قدرت امنیتی بودن در منطقه و ریختن خون نزدیک به 40هزار بی گناه که شامل زنان و کودکان است، دیگر نظم امنیتی و نظم منطقه قبل از عملیات طوفان الاقصی شدنی نیست و انتظارات از محور مقاومت در برابر رژیم تل آویو تغییر کرده است.اکنون منطقه و محور مقاومت موظف به ارائه پاسخی درخور به رژیم اسرائیل است.در نتیجه پاسخ قطعی است اما چگونگی این پاسخ برای کارشناسان و تحلیل گران محل سوال است، در این مطلب تلاش می شود ابعادی که شهادت حاج اسماعیل هنیه را با حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق متمایز می سازد، مطرح کنیم.عموما کارشناسان به سه دسته تقسیم می شوند؛ برخی معتقدند که باید با قید فوریت به شهادت ایشان مانند حمله به سفارت ایران در دمشق پاسخ دهیم. این دسته از کارشناسان مشخصا پیشنهاد عملیات وعده صادق 2 را ارائه می کنند. برخی دیگر با توجه به شواهد و قراین موجود در کشور معتقدند پاسخی متناسب برای حمله در زمان کنونی وجود ندارد و نباید در مقطع کنونی پاسخ داد. نگارنده معتقد است: «پاسخ در مقطع کنونی باید در دستور کار قرار بگیرد اما با چند ملاحظه؛ اولا عملیات موشکی و پهپادی نباشد، ثانیا از خاک ایران صورت نگیرد». ناگفته پیداست که میان همه سه طیف از نظرات، این نکته مشترک است که پاسخ باید در تل آویو باشد نه آن که کشورثالث هدف هتک قرار گیرد. برای ایده فوق استدلال ها به این شرح است: عملیات حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق با هواپیمای مشخص با مبداء مشخص توسط یک رژیم مشخص به محل دیپلماتیک که دارای مصونیت بین المللی است، صورت گرفت. این عملیات اولا توسط تمام جامعه جهانی، مورد سرزنش و محکومیت واقع شد. ثانیا جمهوری اسلامی ایران براساس منشور ملل متحد می توانست از پاسخ مشروع خود استفاده کند که این کار را انجام داد. بر خلاف ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه که توسط گروهی ناشناس و با اسلحه ای ناشناس و بدون پذیرش مسئولیت توسط دولت خاصی صورت گرفت. در نتیجه در پاسخ ظرفیت های حقوقی و حمایت های بین المللی در کار نیست. استعفای رئیس اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی پس از عملیات وعده صادق نشان داد که رژیم اسرائیل به کلی از واکنش ایران بی اطلاع بود و محاسبه چنین اقدامی را نمی کرد، به عبارت دیگر موفقیت آمیز بودن و ساخت معادله جدید در منطقه به خاطر همین غافلگیری دشمن بود.هیچ گاه در عملیات وعده صادق گرفتن تلفات انسانی یا حتی تخریب زیرساخت های رژیم صهیونیستی جزو اهداف عملیات نبود و این اتفاق نیز نیفتاد، اما چرا این عملیات موفقیت آمیز شد؟ چون می خواست این پیام را ارسال کند که سرزمین های اشغالی زیرضرب موشک های ماست و موشک های ایران قابلیت رسیدن به آن زمین را دارد.اما در پی حمله موشکی یا پهپادی ایران در ازای شهادت حاج اسماعیل هنیه، آیا عنصر غافل گیری و تغییر محاسبات دشمن وجود دارد؟ آیا برای ما در ایران این مسئله مسجل نیست که در پاسخ به عملیات ما، به صورت رسمی تل آویو در ایران پاسخ خواهد داد؟پاسخ به ترور کور، موشک نیست ثانیا فواید موشک زدن در این عملیات مانند قبل نیست.برخی تاکید بر این مسئله دارند که اگر عملیات موشکی جزو پاسخ ایران نباشد به این معناست که به صورت کلی پاسخ ندهیم چرا که سایر موارد میسور نیست. لازم است به این نکته توجه کنیم که شرایط کنونی بهترین زمان برای خروج وضعیت دفاعی محور مقاومت به وضعیت فعال در عملیات های جنگ اطلاعاتی است. همان طور که پاسخ موشک در سفارت، موشکی بود، پاسخ به ترور حاج اسماعیل، تروری است هم وزن. در نتیجه باید هر چه زودتر محور مقاومت را از اعتیاد به موشک و پهپاد نجات داد و ظرفیتهای جدید فرماندهان محور مقاومت را به نظاره نشست. همان طور که مقامات ایران، تحریم را در برخی از حوزه ها تبدیل به فرصت کردند، این بار نیز باید ناامن کردن تل آویو را به یک هدف جدید تبدیل کنیم.آخرین مسئله و ملاحظه ای که مطرح است آن که می گویند: شرافت و حرمت ایران لکه دار شده است و اگر به زودی ایران پاسخ خود را به هر نحوی به اسرائیل ندهد(سرعت دادن به عملیات به معنی لاجرم شدن حمله موشکی است) غرور جامعه دینی، انقلابی و معتقدین به جبهه مقاومت خدشه دار می شود و این مسئله ضررش بیشتر است.در پاسخ به این دسته باید اشاره کرد که اولا جبهه انقلاب در داخل و خارج پیرو دستورات رهبری و فرماندهان نظامی است و نباید آن ها را متمرد از دستورات فرماندهان عالی رتبه تصور کرد. ثانیا اگر جمهوری اسلامی ایران این تصور را برای جامعه جهانی بسازد که تنها یک ابزار به نام موشک را در اختیار دارد این مسئله به خواسته اصلی آن ها برای فشارهای بین المللی تبدیل می شود و با استفاده مکرر از این ابزار ممکن است فناوری های جدیدی در راستای رهگیری و بی اثرسازی آن استفاده شود.در مقام جمع بندی باید گفت که پاسخ جمهوری اسلامی ایران قطعی است اما آن را نه فشار افکار عمومی داخلی یا خارجی بلکه منافع ملی و منافع جبهه مقاومت تعیین خواهد کرد. این که این پاسخ از چه جنسی خواهد بود در اختیار فرماندهان نظامی کشور است که مشتمل بر عملیات در خاک سرزمین های اشغالی، عملیات سایبری گسترده، عملیات استشهادی، عملیات ترکیبی در جبهه شمالی و جنوبی و...است.
بردیا عطاران /روزنامه خراسان
دیدگاه ها