از علیاکبر دهخدا، جلال آلاحمد و نادر ابراهیمی تا استاد بهاءالدین خرمشاهی و منصور ضابطیان؛ نویسندگانی که در دورههایی از زندگیشان به کار مطبوعاتی اشتغال داشته و در نویسندگی از این تجربه،بهره ها برده اند
در تاریخ ادبیات ایران، نویسندگان بسیاری مانند یک خبرنگار و گزارشگر تمام جزئیات یک واقعه، موقعیت، مکان و... را شرح داده و توصیف کردهاند که مخاطبان همچنان پس از قرنها با خواندنشان، آن ها را به خوبی تصور میکنند؛ ازجمله این نویسندگان بزرگ میتوان از ابوالفضل بیهقی، صاحب «تاریخ بیهقی» و ناصرخسرو، نویسنده مهمترین سفرنامه فارسی نام برد. جلوتر که میآییم و به عصر حاضر که میرسیم، نام نویسندههای صاحبسبک دیگری به چشم میخورد که روزگاری در مطبوعات بهعنوان خبرنگار و روزنامهنگار فعالیت میکردند و شمّ خبرنگاری و روزنامهنگاریشان را در خدمت نویسندگیشان به کار گرفتند و کتابهای متعدد در حوزههای نقد و پژوهش، تحلیل، داستان و... نوشتند. در این مطلب از چند نویسنده نامآشنای ایرانی در دورههای مختلف ادبیات معاصر یاد کردهایم که در حوزه خبرنگاری و روزنامهنگاری صاحبتجربه بوده و روزگاری به این کار اشتغال داشتهاند.
علامه و ستوننویسی برای هفتهنامه
لغتنامهنویس بزرگ معاصر، علامه علیاکبر دهخدا از جمله کسانی بود که از عرصه روزنامهنگاری به دنیای نویسندگی وارد شد. دهخدا که دانشآموخته مدرسه سیاسی بود و به امور سیاسی هم اشتغال داشت، در دوران مشروطه در هفتهنامه «صور اسرافیل» به مدیریت میرزا جهانگیرخان شیرازی مطالبی از قبیل طنز، گزارش خبری، داستان کوتاه و... با نام مستعار «دخو» مینوشت. دهخدا نگاه تیزبین و نقادی داشت و همین هم باعث شد در این کار موفق باشد. گزیده ای از نثر دهخدا در ستون دخو: «کبلایی دخو تو قدیمها گاهی به درد مردم میخوردی مشکلی به دوستانت رو میداد حل میکردی. این آخرها که سروصدایی از تو نبود میگفتم تو هم تریاکی شدهای. در گوشه اتاق، پای منقل لم دادهای. اما نگو که تو ناقلای حقه، همانطور که در صور اسرافیل نوشته بودی، یواشکی بیخبر نمیدانم برای تحصیل علم کیمیا و لیمیا و سیمیا گذاشتی در رفتی به هند. حکماً گنجنامه هم پیدا کردهای. در هر حال اگر سوءظنی در حق تو بردهام، باید خیلی خیلی ببخشی. عذر میخواهم. باز الحمدلله به سلامت آمدی. جای شکرش باقی است چراکه خوب سر وقتش رسیدی. برای اینکه کارها خیلی شلوغپلوغ است»(کتاب چرند و پرند، ص ۷). دهخدا اگرچه بعدها به مناصب عالی از جمله ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی و عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی رسید، اما همیشه از علاقهاش به مطبوعات یاد میکرد.
نویسندگی باچشمهای تیزبین
زبان تند و تیز و نثر تلگرافی و پرشتاب جلال آلاحمد به خوبی گواهی میدهد که این نویسنده همیشه منتقد و تیزبین، روزگاری در مطبوعات فعالیت میکرده است. جلال شمِ خبرنگاری و روزنامهنگاری داشت و هیچ نکتهای از چشم او پنهان نمیماند. سفرنامهها، گزارشها و تکنگاریهای او این موضوع را تایید میکند. سفرنامه حج جلال آل احمد به نام «خسی در میقات» توصیف و شرح دقیق این نویسنده از عربستان و حج در سال 1342 است. جلال مانند یک خبرنگار تا جایی که امکانش را داشته، جزئیات مراسم حج را برای خواننده شرح داده و در جاهایی از وضعیت انتقاد کرده است. همینطور است گزارشها و تکنگاریهای او در «اورازان»، «تاتنشینهای بلوک زهرا» و «جزیره خارک، درّ یتیم خلیج فارس». جلال آلاحمد در این نشریهها فعالیت میکرد: ماهنامه «مردم»، مجله «نقش و نگار» به مدیریت سیمین دانشور، «جهان نو» به سرپرستی دکتر رضا براهنی و روزنامه «شاهد».
ابوالمشاغل و تجربه روزنامهنگاری
نادر ابراهیمی، از بزرگترین نویسندههای ادبیات معاصر است. خالق رمان هفتجلدی «آتش بدون دود»، به قول خودش ابوالمشاغل بود. او در کتابی به همین نام از تجربه انواع و اقسام شغلها در زندگیاش گفته است؛ از کشاورزی و کارگری در چاپخانه تا فیلم سازی، خطاطی، نقاشی و روزنامهنگاری در نشریهای به نام «آیندگان». نادر ابراهیمی، مردی همهفن حریف بود و به واسطه همین تجربهها در مشاغل مختلف توانست در نویسندگی از سرآمدان باشد. ابراهیمی در رمان جذاب و پرکشش «آتش بدون دود» که سرگذشت قوم ترکمن در دورههای مختلف تاریخ را روایت میکند، با نثری شاعرانه و خواندنی، در عین حال که مشغول روایتِ رمان است، توصیفی دقیق از اوضاع و احوال ترکمنها و آنچه بر آنها در برهههای مختلف رفته است، بیان میکند؛ کاری که تنها از کسی چون نادر ابراهیمی برمیآید.
حافظپژوه بزرگ و هزار مقاله در مطبوعات
استاد بهاءالدین خرمشاهی را بیشتر ما با ترجمه قرآن و حافظپژوهیاش میشناسیم. اما جز اینها، او طنزنویسی قابل، یادداشتنویسی ماهر و شاعری خلاق است و بخش بزرگی از آثارش در این حوزهها در نشریهها و روزنامههای مختلف منتشر شده است. استاد خرمشاهی نویسندگی را با طنزنویسی در مجلههای طنز از جمله «گلآقا» شروع کرده است. او در زمان انتشار مجله طنز و کاریکاتور «گلآقا»، با نام مستعار «بخ بخ میرزا» طنز مینوشت که یکی از آنها ستونی به نام «سر به سر با خیام» بود. خرمشاهی در این ستون بر رباعیهای خیام نقیضه میسرود که یکی از آنها این رباعی است: «آن قصر که جمشید در او جام گرفت/ بگذاشت به بانک رهنی و وام گرفت/ آن گاه بساخت روی آن یک طبقه/ آن را به اجاره داد و آرام گرفت». این استاد بزرگ تا امروز و در طول عمر 79ساله خود بیش از 50 کتاب و حدود هزار مقاله در مطبوعات منتشر کرده است.
کار حرفهای «مارک دو پلو» با روزنامهنگاری
منصور ضابطیان را خیلیها با «رادیو هفت» و برنامههای مختلفش در تلویزیون میشناسند. ضابطیان که حالا سفرنامهنویسی باتجربه هم هست، کار حرفهایاش را با روزنامهنگاری شروع کرده و در نشریاتی مانند «چلچراغ»، «حیات نو»، «گزارش فیلم» و «کلک» قلم زده است. جزئینگری و تیزبینی ضابطیان در روزنامهنگاری و خبرنگاری به کمک او در سفرنامهنویسی هم آمده و به همین دلیل است که در سالهای اخیر توانسته مشاهدات خود از کشورهای مختلف جهان را در قالب سفرنامههایی خواندنی چاپ کند. از جمله آثار ضابطیان میتوان به این کتابها اشاره کرد: «دو دستی»، «چای نعنا»، «موآ»، «بیزمستان»، «برگ اضافی»، «مارک دو پلو»، «مارک و پلو»، «سه رنگ»، «استامبولی»، «سباستین» و «نوشابه زرد».
دیدگاه ها