نزول بازار سهام آمریکا ؛ چرا؟

1403/05/21 09:46
کد خبر: 1751
کد نویسنده: 1002
نزول بازار سهام آمریکا ؛ چرا؟

در بامداد دوشنبه، ۵ اوت ۲۰۲۴، وزیر امور خارجه ایالات‌متحده، آنتونی بلینکن، اعلام کرد که ایران و حزب‌‌‌الله ممکن است طی ۲۴ تا ۴۸ساعت آینده حمله نظامی به اسرائیل انجام دهند. چنین اخباری معمولا به‌سرعت بر بازارهای مالی تاثیر می‌‌‌گذارد، زیرا سرمایه‌گذاران اغلب دارایی‌‌‌های خود را برای جلوگیری از ضررهای بیشتر پیش‌رو در میان‌مدت، نقد می‌کنند. در حالی که دیگر تاثیرات اقتصادی ممکن است زمان ببرد تا در میان‌مدت تا بلندمدت نمایان شود، احساسات سرمایه‌گذاران معمولا اولین شاخص یک درگیری منطقه‌‌‌ای قریب‌‌‌الوقوع است.

سایه جنگ به دنبال ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس در تهران، به‌شدت سنگینی می‌کند. همان‌طور که در آوریل گذشته در جریان چند دور حملات تلافی‌‌‌جویانه بین اسرائیل و جمهوری اسلامی مشاهده شد، بازار سهام ایالات‌متحده به‌شدت واکنش نشان داد، مشابه روندهای فعلی. این واکنش در شاخص‌‌‌های سهام غربی مانند ۲۰۰۰شرکت برتر آمریکا (US۲۰۰۰)، ۵۰۰شرکت بزرگ‌تر آمریکا (US۵۰۰)، ۱۰۰شرکت برتر و تکنولوژی آمریکا (US۱۰۰)، ۴۰شرکت برتر آلمان، فرانسه، ایتالیا و ۵۰شرکت برتر اتحادیه اروپا، ۲۲۵شرکت برتر ژاپن و ۶۰شرکت برتر کانادا نیز مشاهده می‌شود که همگی از زمان ترور اسماعیل هنیه در تهران، به‌طور قابل‌توجهی کاهش یافته‌‌‌اند. روند نزولی مشابهی نیز در جریان حملات تلافی‌‌‌جویانه بین ایران و اسرائیل در آوریل گذشته مشاهده شد. تغییرات در بازارهای سهام و سرمایه، نشانه‌‌‌های اولیه‌‌‌ای از یک جنگ منطقه‌‌‌ای هستند که برای تعدیل خطرات میان‌‌‌مدت یا تاثیرات منفی یک درگیری قریب‌‌‌الوقوع تنظیم شده‌‌‌اند.

این تاثیرات میان‌‌‌مدت می‌‌‌توانند به چند شکل ظاهر شوند که نه‌تنها ممکن است مسیرهای تجاری بین اروپا و آسیا را تحت‌تاثیر قرار دهند، بلکه ممکن است سرمایه‌گذاری‌‌‌های فرامرزی بین خاورمیانه و دیگر نقاط جهان را از طریق سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی نیز متاثر سازند. چنین هزینه‌‌‌های میان‌‌‌مدتی بلافاصله در ارزش‌‌‌های پیش‌بینی‌شده شرکت‌ها در بازارهای مالی منعکس می‌‌‌شوند. این مقاله بر بازار ایالات‌متحده و دلایل پشت این روند نزولی تمرکز دارد.در ۵ اوت ۲۰۲۴، هر دو شاخص US۱۰۰ و US۵۰۰ کاهش‌‌‌های قابل‌توجهی را در بازار پیش‌‌‌گشایش تجربه کردند، به طوری که شاخص نوسان‌‌‌پذیری S&P ۵۰۰ (VIX) به ۶۰ رسید؛ سطحی که از آغاز پاندمی جهانی در سال ۲۰۲۰ مشاهده نشده بود. این کاهش در شرایطی رخ داد که شاخص ۱۰۰شرکت تکنولوژی (US۱۰۰) که در ۱۱ژوئیه ۲۰۲۴ به اوج خود یعنی ۲۰۷۵۸واحد رسیده بود، در چند هفته گذشته روندی نزولی را تجربه کرده است.

دلایل فنی (تکنیکال) و بنیادی (فاندامنتال) متعددی برای این روند نزولی و سقوط بازارهای مالی وجود دارد. در واقع، خطرات ژئوپلیتیک مرتبط با تشدید درگیری اسرائیل و ایران به یک جنگ تمام‌‌‌عیار، یکی از عوامل بنیادی نوسان شدید در بازارهای سهام اقتصادهای بزرگ غربی است. از نظر فنی و تکنیکال، همه شاخص‌‌‌ها در نقطه‌‌‌ای به اوج رسیده بودند که شاخص قدرت نسبی (RSI) روزانه آنها بالای ۷۰ بود. این نشان می‌دهد که همه شاخص‌‌‌ها در منطقه خرید بیش از حد قرار داشتند که معمولا باعث آغاز فروش گسترده می‌شود و معامله‌‌‌گران خرد شروع به تعدیل پرتفوی خود یا نقد کردن دارایی‌‌‌ها می‌کنند. در ابتدای این روند نزولی، تغییرات پرتفوی در ایالات‌متحده به صورت چرخش از شرکت‌های فناوری با رشد بالای گذشته به شرکت‌هایی با نرخ رشد کمتر در دیگر صنایع رخ داد.

یکی دیگر از دلایل اساسی عمده پشت روند نزولی در اکثر بازارها، نرخ بهره بالاست. به‌عنوان مثال، فدرال‌رزرو ایالات‌متحده از ۲۶ اوت ۲۰۲۳ به مدت ۱۲ماه متوالی بالاترین نرخ بهره یعنی ۵.۵‌درصد آمریکا را حفظ کرده است که بالاترین نرخ بهره در ایالات‌متحده از ژانویه ۲۰۰۱ تاکنون است. بازار از ژانویه ۲۰۲۲ روند نزولی خود را آغاز کرد؛ زمانی که فدرال‌رزرو برای اولین بار تصمیم به افزایش نرخ بهره از ۰.۲۵‌درصد که به مدت دوسال ثابت نگه داشته شده بود، به ۰.۵‌درصد در مارس ۲۰۲۲ گرفت. بازار ایالات‌متحده به دلیل افزایش مداوم نرخ بهره، روند نزولی خود را ادامه داد تا اینکه این نرخ در ۲۶ژوئیه ۲۰۲۳ به ۵.۵‌درصد رسید. این امر به آن معناست که بازار مالی خود را برای افزایش هزینه‌‌‌های وام‌‌‌گیری تنظیم می‌‌‌کرد. به‌رغم افزایش هزینه‌‌‌های وام‌‌‌گیری، بازار در میانه اکتبر ۲۰۲۳ به روند نزولی خود پایان داد و موج بزرگ و گسترده‌‌‌ای از رشد را آغاز کرد که این روند در بیشتر بازارها مشاهده شد.

در واقع، شاخص‌‌‌های بازار ایالات‌متحده با وجود نرخ بهره بالا به مدت ۱۲ماه در حال افزایش بودند؛ به پشتوانه رشد قوی شرکت‌های «ابرستاره» مانند «هفت شگفت‌‌‌انگیز» در حوزه تکنولوژی شامل آلفابت (GOOGL; GOOG)، آمازون (AMZN)، اپل (AAPL)، متا پلتفرمز (META)، مایکروسافت (MSFT)، انویدیا (NVDA) و تسلا (TSLA). این شرکت‌ها دارای جریان‌‌‌های نقدی عظیمی هستند که آنها را در برابر شوک‌‌‌های مالی مانند افزایش نرخ بهره وام مقاوم‌‌‌تر می‌‌‌سازد. رشد در سود هر سهم (EPS) و درآمدهای بیشتر شرکت‌های فناوری به‌طور معمول بالاتر از برآوردهای اولیه گزارش‌‌‌های مالی و حتی بازبینی‌‌‌های بعدی آنها بود. رشد بالاتر از حد انتظار این شرکت‌ها سرمایه‌گذاران بیشتری را جذب کرد و باعث افزایش شاخص‌‌‌های کل بازار شد. به‌رغم ثابت ماندن نرخ بهره در سطح بالا، رشد در فروش این شرکت‌های بزرگ تقاضا را در بخش‌‌‌های بالادستی و پایین‌دستی افزایش داد.

در این مدت، هیاهوی پیرامون هوش مصنوعی موضوعات جدیدی برای بحث‌‌‌های کسب‌وکار و سیاستگذاری ایجاد کرد؛ مانند جهش به سمت بهره‌‌‌وری و رشد بیشتر. یک شرکت نوآورانه مانند انویدیا که چیپ‌‌‌ست‌‌‌ها و دستگاه‌‌‌هایی تولید می‌کند، شاهد افزایش قابل‌توجهی در ارزش خود شد. محصولات انویدیا در سرورهای بسیاری از شرکت‌های بزرگ به‌عنوان دارایی‌‌‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) برای تقویت فعالیت‌‌‌های هوش مصنوعی آنها مورد استفاده قرار می‌گیرد. باکیفیت‌‌‌ترین پردازنده گرافیکی برای هوش مصنوعی که انویدیا تولید می‌کند، با نام بلک‌‌‌ول  (Blackwell) شناخته می‌شود که هزینه‌‌‌ای بین ۳۰ تا ۴۰هزار دلار دارد. برای مقایسه، تصور کنید دستگاهی با ابعاد کوچک به اندازه یک سرور GPU که قیمتی برابر با یک خودروی پیچیده مانند تسلا مدل۳ دارد.

تولید نیمه‌‌‌رساناها و چیپ‌ست‌ها نیازمند مواد اولیه با تکنولوژی بالا از بخش‌‌‌های مختلف اقتصاد است. رشد عظیم در تقاضا برای سرورهای هوش مصنوعی دارای اثرات سرریز است که موجب رشد در سایر بخش‌‌‌های اقتصاد می‌شود. رشد قابل‌توجه در ۱۰۰شرکت فناوری ایالات‌متحده که همگی نوآور هستند، اجازه داده است که اقتصاد همچنان با وجود نرخ بهره بالا رشد کرده و یک «فرود نرم» را تسهیل کند. «فرود نرم» به وضعیتی اشاره دارد که در آن افزایش سال به سال (YoY) در تغییر قیمت‌ها فراتر از هدف ۲درصدی فدرال‌رزرو قابل کنترل بوده و کاهش می‌‌‌یابد؛ بدون اینکه اقتصاد به طور قابل‌توجهی از رکود چشمگیر یا افزایش بیکاری آسیب ببیند.

صنعت فناوری مقاوم ایالات‌متحده با بازار کار پویا همراه بود که به دستیابی به «فرود نرم» کمک کرد. در دوران پاندمی، یک شوک منفی در قسمت عرضه بازار کالاها و خدمات در تمام بخش‌‌‌ها به وجود آمد که به افزایش قیمت‌ها منجر شد. در حالی که صنعت فناوری به دلیل تقاضای بالاتر برای کالاهای فناوری اطلاعات و ارتباطات مصرفی به‌منظور امکان‌‌‌پذیر کردن کار از خانه و دورکاری در دوران قرنطینه‌‌‌ها به‌شدت گسترش می‌‌‌یافت، اختلالات زنجیره تامین به دلیل تعطیلی مرزها و قرنطینه‌‌‌ها (چه قرنطینه‌‌‌های اجباری عمومی و چه خروج داوطلبانه کارکنان از بازار کار) به کمبود قابل‌توجهی در بسیاری از ورودی‌‌‌های میانی به همه صنایع منجر شد. انسداد این گلوگاه‌‌‌های زنجیره تامین، قیمت محصولات را در بازارهای کالا و خدمات افزایش داد.

بنابراین، برای کنترل قیمت‌های بسیار بالاتر پس از پاندمی -زمانی که تغییر سال به سال شاخص قیمت مصرف شخصی (PCE) اصلی که بدون در نظر گرفتن قیمت‌های پرنوسانی همچون نفت و خوراک محاسبه می‌شود، در ایالات‌متحده در مارس ۲۰۲۳ به ۵.۳‌درصد رسید-فدرال‌رزرو چند روز زودتر افزایش نرخ بهره به میزان ۰.۲۵واحد‌ درصد را آغاز کرده بود. انگیزه اصلی این سیاست پولی، کاهش فشارهای ناشی از مازاد تقاضای گسترده در بازار کالاها و خدمات بود. البته همزمان با گسترش بازار کالاها و خدمات، شغل‌‌‌های جدیدی نیز ایجاد شد. مهاجرت نیروی کار به ایالات‌متحده به بازار کار اجازه داد تا به‌طور پویا تقاضای بیش از حد برای کار (مازاد تقاضای کار) را کاهش دهد و بازار کار داغ‌شده را خنک کند. ترکیب این اثرات موجب کاهش تدریجی در تغییر سال به سال شاخص اصلی قیمت مصرف شخصی (PCE) اصلی به ۲.۶‌درصد در ماه مه ۲۰۲۴ شد که در ۲۸ژوئیه ۲۰۲۴ گزارش شد.

فدرال‌رزرو به موجب قانون موظف است با استفاده از نرخ بهره، دینامیک قیمت‌ها و بازار کار را کنترل کند. فدرال‌رزرو موفق شده است تورم هدف را به ۲‌درصد نزدیک‌‌‌تر کند. اگرچه هنوز به هدف ۲درصدی نرسیده است، به محض اینکه فدرال‌رزرو کاهش قابل‌توجهی در ایجاد شغل‌‌‌ها یا افزایش بیکاری مشاهده کند، احتمالا کاهش اضطراری نرخ بهره را در نظر خواهد گرفت تا از سقوط اقتصاد به رکود شدید و ایجاد تورم منفی یا تله چرخه باطل فروکش قیمت‌ها جلوگیری کند. در ۲ اوت ۲۰۲۴، میزان اشتغال‌زایی غیرکشاورزی (Nonfarm Payrolls) ایالات‌متحده به پایین‌‌‌ترین سطح از ماه مه ۲۰۲۰ و به ۱۱۴‌هزار اشتغال رسید که بسیار کمتر از میزان انتظاری ۱۷۶‌هزار شغل بود. همچنین، نرخ بیکاری در همان روز به ۴.۳‌درصد افزایش یافت که بالاترین سطح از دسامبر ۲۰۲۱ بود. اینها نشانه‌‌‌های قابل مشاهده‌‌‌ای از کندی اقتصاد و اشتغال‌زایی یا احتمال رکود هستند. بنابراین، بازار انتظار دارد که فدرال‌رزرو حداقل دو بار نرخ بهره را کاهش دهد؛ یک‌بار در سپتامبر و دیگری در نوامبر، به مجموع ۰.۵ تا ۰.۷۵واحد درصد.

بنابراین، یکی از دلایل اساسی عمده پشت سقوط بازار ایالات‌متحده و دیگر بازارها، ترس از رکود و تاخیر در کاهش نرخ سیاستی است. در نتیجه، به‌رغم نشانه‌‌‌های سرد شدن اقتصاد ایالات‌متحده -که از طریق فروکش کردن شاخص‌‌‌های قیمت مصرف شخصی (PCE)، شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) و شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) پایین در هفته‌‌‌های اخیر مشخص می‌شود- نرخ‌های بیکاری و ثبت درخواست مزایای بیکاری بالاتر از انتظار، ترس از رکود قریب‌‌‌الوقوع را تشدید کرده است. علاوه بر این، رشد ضعیف‌‌‌تر از انتظار در EPS و درآمدهای بسیاری از شرکت‌های فناوری، از جمله برخی از «هفت شگفت‌‌‌انگیز»، در دو هفته گذشته به‌طور قابل‌توجهی احساسات سرمایه‌گذاران در بخش فناوری و کل بازار را تضعیف کرده است. شاخص‌‌‌های ایالات‌متحده در حال آزمایش سطوح پایین جدید با شاخص قدرت نسبی (RSI) بسیار پایین هستند که می‌‌‌تواند یک روند صعودی را ممکن سازد؛ اگر خطرات ژئوپلیتیک کاهش یابد و کاهش نرخ‌‌‌ فدرال‌رزرو با داده‌‌‌های جدید اقتصادی و اعلامیه‌‌‌های سخنگویان فدرال‌رزرو در روزهای آینده مشهودتر شود.
مهدی قدسی/روزنامه دنیای اقتصاد

 

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد