کمال‌الملک تلفیق هنرمندانه نگارگری و آزادگی

1403/05/27 13:46
کد خبر: 2172
کد نویسنده: 1002
کمال‌الملک تلفیق هنرمندانه نگارگری و آزادگی

به مناسبت 27 مرداد، سالروز درگذشت نقاش صاحب‌نام و تاثیرگذار ایرانی استاد محمد غفاری، ملقب به «کمال‌الملک»، بخش‌هایی از زندگی و آثار او را مرور کرده‌ایم.

در تهران متولد شد؛ کودکی و نوجوانی‌اش را در کاشان گذراند؛ به اروپا رفت و در شهرهای فلورانس، رم و پاریس زندگی کرد؛ مدتی را در کربلا و بغداد گذراند و در آخرین سال‌های حیاتش به روستای حسین‌آباد نیشابور که امروزه از بخش‌های شهرستان فیروزه است، آمد و در یک خانه‌باغ بزرگ، ماندگار شد. این شرح کوتاهی بود از زندگی پرفراز و نشیبِ نامدارترین نقاش معاصر ایرانی، محمد غفاری، ملقب به کمال‌الملک.
این نقاش بزرگ 93 سال عمر کرد و در 27 مرداد 1319 از دنیا رفت و در نیشابور، در جوار آرامگاه شیخ فریدالدین عطار به خاک سپرده شد. خانه بزرگ کمال‌الملک در فیروزه نیشابور قرار است پس از مرمت به موزه مردم‌شناسی تبدیل شود، اما هنوز خبری از اتمام مرمت آن نیست. به مناسبت سالروز درگذشت کمال‌الملک، لقبی که ناصرالدین‌شاه به او داده بود، از زندگی و آثار این نقاش چیره‌دست معاصر ایران نوشته‌ایم.


از ناصرالدین‌شاه قاجار تا رضاخان پهلوی

محمد غفاری در سال 1226 در تهران و در اولین سال‌های سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار به دنیا آمد. او برادرزاده صنیع‌الملک، نقاش ایرانی بود. کودکی محمد در روستای کله، در 42کیلومتری کاشان گذشت. 12ساله که شد با برادر بزرگش به تهران آمد تا در مدرسه دارالفنون نقاشی بخواند. روزی ناصرالدین‌شاه در حین بازدید از مدرسه، چشمش به تابلویی از چهره اعتضادالسلطنه، رئیس وقت دارالفنون افتاد؛ تابلویی که هنر محمد غفاری بود. ناصرالدین‌شاه که از آن نقاشی خوشش آمده بود، دستور استخدام غفاری در دربار را صادر کرد. وقتی پای غفاری به دربار شاه قاجار باز شد، پله پله مراحل ترقی را طی کرد. مدتی «خان» و «پیشخدمت مخصوص» شد و بعد در کسوت «نقاش‌باشی» درآمد و در آخر هم لقب خاص «کمال‌الملک» را از ناصرالدین‌شاه دریافت کرد. پس از کشته‌شدن ناصرالدین‌شاه، کمال‌الملک برای تحصیل به اروپا رفت و در سال 1279 به دستور مظفرالدین‌شاه برگشت و در مدت حضورش در دربار، با شاه جدید اختلافاتی پیدا کرد و پس از مدتی راهی عراق شد و چندسالی را در کربلا و بغداد زندگی کرد و تابلوهای «زرگر بغدادی» و «میدان کربلا» را خلق کرد. آخرین سال‌های زندگی کمال‌الملک در دوران پادشاهی رضاخان پهلوی بود. او که در آن سال‌ها به کمک وزارت معارف وقت، مدرسه صنایع مستظرفه را تاسیس کرده بود، در سال 1306 با وزیر وقت بر سر استقلال مدرسه اختلاف پیدا کرد و از تدریس و منصب دولتی دست کشید و در سال 1307 به نیشابور رفت و بر اثر حادثه‌ای بینایی یک چشمش را از دست داد.
 


«تالار آینه»، بزرگ‌تر از آن‌چه می‌بینید

کمال‌الملک در مدت حضورش در دربار حدود 170 تابلوی نقاشی ترسیم کرد. «تالار آینه» مشهورترین اثر این نقاش بزرگ است؛ تالاری واقع در کاخ گلستان که کمال‌الملک پنج سال از عمرش را صرف کشیدن تابلوی آن کرد. تابلوی «تالار آینه» اولین تابلویی است که کمال‌الملک آن را به نام خود امضا کرد. فیلم سینمایی «کمال‌الملک»، ساخته زنده‌یاد علی حاتمی در سال 1362، خلق «تالار آینه» به دست این نقاش بزرگ ایرانی را با بازی جمشید مشایخی به زیبایی تصویر کرده‌است. نکته جالب درباره این اثر آن است که تالار آینه در نقاشی کمال‌الملک بزرگ‌تر از تالار آینه در ابعاد واقعی است. از دیگر آثار کمال‌الملک می‌توان به این نقاشی‌ها اشاره کرد: دورنمای صفی‌آباد، حوضخانه صاحبقرانیه، پارچه‌فروش دوره‌گرد، دهکده دماوند، دهکده مغانک، چهره نقاش در پیری، پرتره انیس‌الدوله، حوضخانه کاخ سلطنت‌آباد، ساختمان تالار سلام، عمله مطرب، پرتره حکیم‌الملک، پلنگ شکارشده، چکاوک، سهره سبز و... .
 

دیدار با استاد نقاشی موزه لوور

بعد از ترور ناصرالدین‌شاه قاجار به دست میرزا رضای کرمانی، کمال‌الملک از مظفرالدین‌شاه قاجار، شاه جدید اجازه گرفت تا برای ادامه تحصیل راهی اروپا شود. او سه سال در ایتالیا، فرانسه و اتریش به سر برد و با مکتب‌های نقاشی اروپا و آثار نقاشان بزرگ آن آشنا شد. کمال‌الملک در پاریس با آنری فانتن لاتور، نقاش سبک رئالیسم و سمبولیسم و استاد نقاشی موزه لوور دیدار کرد. لاتور در معرفی کمال‌الملک به شاگردانش گفت: «مواظب باشید. این آتش از ایران آمده‌است؛ از تابش و حرارت آن بهره بگیرید». کمال‌الملک در مدت حضور خود در اروپا به موزه‌های مهم شهرهای رم، فلورانس و پاریس می‌رفت و به رونگاری از آثار نقاشان برجسته از جمله روبنس، رامبرانت، تیسین و داوینچی می‌پرداخت.
 

اخلاق حمیده و صفات پسندیده استاد

کمال‌الملک، چهره‌نگار و منظره‌نگاری برجسته بود. او اولین نقاش ایرانی بود که موفق شد مدرنیته را وارد نقاشی ایرانی کند. کمال‌الملک پس از بازگشت از اروپا به‌طور جدی از نقاشی سنتی ایران فاصله گرفت و به طبیعت‌نگاری روی آورد. نقاشی‌های کمال‌الملک بنابر آن‌چه در نقاشی مدرن رواج داشت، همانند یک عکس بود؛ با جزئیات کامل و واقعی. به عبارتی، کمال‌الملک مستندسازِ هرآن‌چه در دربار به چشم می‌خورد، بود و مانند یک عکاس، وقایع، اشخاص، عمارت‌ها، باغ‌ها و محیط‌های درباری را با هنر نقاشی ثبت می‌کرد. اما آن‌چه بیش از هنر استاد کمال‌الملک زبانزد بود، اخلاق و وارستگی‌اش بود. زنده‌یاد آشتیانی درباره این استاد بزرگ نوشته‌است: «کمال‌الملک در اخلاق حمیده و صفات پسندیده کم‌نظیر و در حب وطن بی‌مانند بود. از قیافه محبوب و زیبا و چشمان گیرا و قامت برازنده و بلندش تشخص و عظمت و نبوغ مشهود بود، و در اولین برخورد و ملاقات اشخاص را شیفته خویش می‌ساخت».
 

کمال‌الملک در هوای مشروطه

نقاش برجسته معاصر از هواخواهان مشروطیت و حاکمیت قانون در کشور بود. اگرچه کمال‌الملک این تمایل را به زبان نیاورده است، اما با بررسی آثارش، قبل و بعد از نهضت مشروطه می‌توان به مشروطه‌خواهی او پی برد. در مقاله «مشروطیت و ملی‌گرایی در آثار کمال‌الملک» که در نشریه «جامعه‌شناسی هنر و ادبیات» منتشر شده، در این‌باره آمده‌است: «پس از تثبیت مشروطیت، کمال‌الملک دوباره به سراغ چهره‌نگاری رفت. شش اثر از کمال‌الملک در دست است که پس از تثبیت مشروطیت آن‌ها را خلق کرد. هر شش تصویر از رجال سیاسی هستند که تقریبا همه آن‌ها از نقطه‌نظر سیاسی و موضع‌گیری‌شان به مشروطیت مشابهت‌هایی دارند... اگر برای هنر نیز  مسئولیت فرهنگی در قبال ملی‌گرایی قائل باشیم، آثار او به نوعی ملی‌گرایی فرهنگی را در بیشتر تک‌چهره‌ها نمایان می‌سازد»./روزنامه خراسان 403102

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد