اولین سفر رسمی مسعود پزشکیان در جایگاه ریاست جمهوری ایران، به کشور عراق بود؛ کشوری که به دلایل مختلف -از همسایگی تا فعالیت در جبهه مقاومت- اهمیت فراوانی در ساختار سیاست خارجی کشورمان دارد و نوع ارتباط تهران با بغداد علاوه بر اینکه میتواند زمینهساز تامین یا آسیب به منافع ملی ایران باشد، امکان تاثیرگذاری بر روندهای دیگر خارجی در منطقه را نیز داراست.
مهدی خانعلیزاده، فرهیختگان/ اولین سفر رسمی مسعود پزشکیان در جایگاه ریاست جمهوری ایران، به کشور عراق بود؛ کشوری که به دلایل مختلف -از همسایگی تا فعالیت در جبهه مقاومت- اهمیت فراوانی در ساختار سیاست خارجی کشورمان دارد و نوع ارتباط تهران با بغداد علاوه بر اینکه میتواند زمینهساز تامین یا آسیب به منافع ملی ایران باشد، امکان تاثیرگذاری بر روندهای دیگر خارجی در منطقه را نیز داراست.
بر همین مبنا، این سفر میتوانست به عنوان یک مطلع درخشان در دولت چهاردهم در نظر گرفته شود که هرگونه ابهام نسبت به عملکرد دستگاه دیپلماسی جدید را برطرف کند.
با این حال، نوع عملکرد و فرآیندی که در این سفر از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان تجویز و از سوی رئیسجمهور عملیاتی شد، به این مساله منجر نشد. اوج خطای دیپلماتیک مسعود پزشکیان و همراهانش در این سفر، دیدار با رئیس اقلیم کردستان عراق بود. اساسا مسعود بارزانی یک جایگاه و عنوان حقوقی رسمی ندارد و صرفا به عنوان رئیس یک حزب سیاسی فعالیت میکند و شأنی برای دیدار با رئیسجمهور ایران ندارد.
اگر این اقدام صرفا دعوت و حضور بارزانی در تهران بود، قابل پذیرش بود؛ چراکه دولت ایران میتواند میزبان رؤسای گروهها و احزاب مختلف -با حفظ آداب دیپلماتیک و پروتکلهای تشریفاتی- باشد اما سفر رئیسجمهور کشورمان به اقلیم کردستان عراق و دیدار با بارزانی، قطعا اقدامی نادرست و مغایر با منافع ملی است.
از طرف دیگر، در این دیدار مسعود پزشکیان همتراز با مسعود بارزانی در یک جایگاه قرار گرفتند که نهتنها ارتباطی با شئونات سیاسی و بینالمللی کشورمان ندارد و به هیچ عنوان قابل پذیرش پروتکلی نیست، بلکه اساسا این اقدام نوعی از نقض حاکمیت ملی عراق به عنوان یک کشور همسایه و یکی از اعضای جبهه مقاومت به شمار میرود؛ چراکه گویا دو رئیسجمهور در این کشور وجود دارند که هر دو نفر در یک سطح با رئیسجمهور ایران دیدار کردهاند.
باید توجه داشت که در علم روابط بینالملل، واحدهای سیاسی مختلف تنها دارای یک حکومت مرکزیاند و سایر چهارچوبهای حکمرانی ذیل آن دولت مرکزی تعریف میشوند. نظریه «توپ بیلیارد» که از سوی اندیشمندان روابط بینالملل مطرح میشود، دقیقا به همین مساله اشاره دارد که فقط دولتها -فارغ از تقسیمات سیاسی داخلی آنها- نماینده واحدهای سیاسی در سطح جهانیاند؛ یعنی تحولات درونی کشورها تاثیری روی روابط خارجی آنها به عنوان نماینده آن واحد سیاسی ندارد. به عنوان مثال، هیچوقت رئیسجمهور یک کشور اروپایی با رئیس یک حزب داخلی کشور دیگر اروپایی دیدار رسمی برگزار نمیکند؛ حتی اگر آن کشور دارای ساختار فدرالی باشد.
به همین دلیل، دیدار رسمی رئیسجمهور کشورمان صرفا باید با رئیسجمهور عراق صورت میگرفت و اگر برنامهای برای دیدار با رئیس اقلیم کردستان هم وجود داشت، باید در حاشیه سفر و در یک چهارچوب محدود صورت میگرفت تا شائبه مخدوش کردن حاکمیت ملی عراق را به همراه نداشته باشد.
به نظر میرسد تیم دیپلماسی دولت چهاردهم آمادگی لازم برای برگزاری این سفر مهم را نداشتهاند و به همین دلیل، جزئیاتی که عدم رعایت هر کدام از آنها میتواند در حکم آسیب به منافع ملی ایران باشد، رعایت نشدهاند. این یک زنگ خطر بزرگ برای دولت چهاردهم است؛ دولتی که در ماههای آینده، با مسائل مهم بینالمللی روبرو است و در صورتی که بخواهد به اسم «سادگی و تواضع»، اینگونه پا روی اصول سیاست خارجی کشورمان بگذارد، قطعا با اشکالهای جدی روبهرو خواهد شد. سیاست خارجی و مسائل مرتبط با روابط بینالملل، موضوعاتی حساس و دقیقاند که عملیاتی کردن هر کدام از آنها نیازمند بررسی دقیق و کارشناسی است و نمیتوان و نباید به اسم «مردمی بودن»، مراحل متعدد را کنار گذاشت و بدون برنامه، اقدام به انجام سفر خارجی کرد.
از دولت و شخص رئیسجمهور محترم و همچنین مجلس و رئیس محترم آن انتظار میرود با بازخوانی انتقادی این سفر و توجه به ایرادهای آشکاری که در آن وجود داشت، آنها را رفع و در سفرهای دیپلماتیک بعدی جبران کنند.
دیدگاه ها