خاموشی پس از فراموشی

1403/01/18 09:47
کد خبر: 46
کد نویسنده: 0
خاموشی پس از فراموشی

بازپور/به مناسبت درگذشت استاد ذوالفقار بیتانه، دوتارنواز چیره‌دست جنوب خراسان با علی مرادزاده، پژوهشگر موسیقی مقامی و از دوستان نزدیک ایشان گفت‌وگو کرده‌ایم.

استاد ذوالفقار بِیتانه، دوتارنواز بزرگ خراسان جنوبی درگذشت؛ هنرمندی که از سوی کمیته ثبت ملی میراث فرهنگی ناملموس به‌عنوان حامل میراث فرهنگی در فهرست گنجینه‌های زنده بشری قرارگرفته بود. انگار ما به این رسم ناخوشایند عادت کرده‌ایم تا زمانی که هنرمندان جریان‌ساز ما زنده‌اند، نامی و نشانی توخالی به آن‌ها ببخشیم و پس از درگذشتشان بیانیه‌هایی برای عرض تسلیت بنویسیم. استاد بیتانه اگرچه تمام عمرش را وقف زنده نگه‌داشتن موسیقی مقامی و سبک خاصش در دوتارنوازی کرد، اما او هم مانند بسیاری از استادان دیگر موسیقی سنتی بهره مالی چندانی از این هنر نبرد. موسیقی اقوام، هویت ملی ما به شمار می‌آید و متأسفانه هرروز از تعداد هنرمندانش کم می‌شود؛ اما انگار قرار نیست مسئولان فرهنگی، هنری کشور تدبیری بیندیشند. معلوم نیست تا چه زمانی قرار است هنرمندان ماندگار موسیقی مقامی کشور در دوران زندگی‌شان از بی‌مهری‌ها رنج ببرند. استاد ذوالفقار بیتانه سال ۱۳۴۰ در فردوس به دنیا آمد و از هفت‌سالگی نوازندگی را نزد پدر آموخت و از ۱۰ سالگی کار ساخت دوتار را فراگرفت. او چند هفته پیش، زمانی که با موتورسیکلت در مسیر رفتن به کارگاه سازسازی‌اش بود، دچار سانحه تصادف شد و در ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ به دلیل مرگ مغزی در مشهد درگذشت. پس از تأیید مرگ مغزی ذوالفقار بیتانه، اعضای بدن این استاد موسیقی مقامی خراسان جنوبی به پنج بیمار اهدا شد. در ادامه گفت‌وگوی ما را با علی‌مرادزاده که پژوهشگر موسیقی و از دوستان نزدیک زنده‌یاد بیتانه است، می‌خوانید.

 

 

ایستاده به احترام نوازندگی ذوالفقار

علی مرادزاده سخنش درباره ذوالفقار بیتانه را این‌طور شروع می‌کند: «بنده پژوهش درباره دوتاری‌های خراسان را از سال‌ها پیش شروع کردم و به دلیل همشهری بودن با استاد ذوالفقار بیتانه، نوازندگی این استاد را به‌صورت ویژه دنبال می‌کردم. پنجه استاد ذوالفقار بیتانه به پنجه استاد ذوالفقار عسکریان، از دوتارنوازان نامی خراسان شباهت بسیاری داشت. به دلیل پیوند فامیلی این دو استاد با یکدیگر، آن‌ها تأثیر زیادی بر سبک نوازندگی همدیگر داشتند. از هم‌نوازی استاد عسکریان و استاد بیتانه در سال 1370 نواری ضبط کرده‌ام که بسیار شنیدنی است». این پژوهشگر موسیقی افزود: «پدر استاد بیتانه، هم سازنده ساز و هم نوازنده‌ای چیره‌دست بودند که متأسفانه آرشیو اجراهای او را ندارم، اما طبق آن‌چه از هنر ایشان شنیده‌ام و همچنین با توجه به دیدن و شنیدن دوتارنوازی استاد ذوالفقار، باید بگویم هنر دوتارنوازی در خانواده بیتانه ذاتی است. در تسلط استاد بیتانه همین بس که در یکی از سال‌های نه‌چندان دور، از استاد برای دوتارنوازی در جشنواره‌ای در تربت‌جام دعوت شد. همزمان با دوتار نوازی استاد، تعداد زیادی از نوازندگان چیره‌دست دوتار خراسان، آن‌هم در تربت‌جام که مهد دوتار نوازی است، چندین بار استاد را تشویق کردند. در تربت‌جام همه دوتارنوازند؛ هم در این مراسم و هم در زمان اقامت چندروزه ما در این شهرستان، استادان زیادی سراغ استاد بیتانه می‌آمدند و از سبک نوازندگی او تعریف می‌کردند. این برخوردها نشانگر اوج تسلط این استاد در نوازندگی دوتار و موسیقی مقامی خراسان بود.»

از کارگری و هندوانه‌فروشی تا دوری از دوتار

مرادزاده ادامه داد: «حالا شاید این سؤال پیش بیاید که چرا استاد بیتانه باوجود این میزان از تبحر در هنر نوازندگی دوتار تا امروز زیاد شناخته‌شده نیست. در پاسخ باید گفت، استاد بیتانه به دلیل زندگی سختی که داشت و نیاز به فعالیت زیاد برای گذران زندگی، نمی‌توانست دایم دنبال شرکت در جشنواره‌ها باشد. استاد بیتانه دارای 8 فرزند است که تأمین زندگی این بچه‌ها بسیار سخت و استاد مجبور بود کارهای طاقت‌فرسا مانند کارگری انجام دهد. او مدت‌ها هندوانه‌فروشی می‌کرد و حال و حوصله‌ای برای دوتارنوازی نداشت. چند سال پیش به استاد پیشنهاد دادیم از هنر دوتارسازی‌اش برای تأمین معیشت استفاده کند، اما به دلیل فروش پایین ساز در شهرستان فردوس این مسیر هم کمک چندانی به تأمین معیشت استاد نکرد. از این موارد که بگذریم، سنگین‌ترین ضربه‌ها را بی‌توجهی بعضی از مسئولان به این هنرمندان می‌زند. استاد با مشقت فراوان کارهای مربوط به بیمه‌اش را انجام داد ولی پس از مدتی به دلیل مشغله‌های فراوان و عقب افتادن پرداختی‌ها، بیمه استاد قطع شد و دیگر هیچ‌وقت درست نشد.»

 قول‌هایی که عملی نشد

علی مرادزاده در بخش دیگری از سخنانش به عملی‌نشدن وعده‌های مسئولان به زنده‌یاد بیتانه اشاره کرد و گفت: «چند سال پیش، مسئولان میراث فرهنگی کشور به فردوس آمدند و قول‌هایی مبنی بر تأمین زمین برای ساخت مسکن برای استاد بیتانه دادند، اما این وعده فراموش شد. همین قول‌های پی‌درپی و عملی نشدن آن استاد را کاملاً ناامید و درنهایت گوشه‌نشین کرد.» مدیر سایت تخصصی موسیقی خراسان «دوتاری»، خاطرنشان کرد: «اگرچه حدود سال 98 استاد بیتانه به‌عنوان گنجینه زنده بشری معرفی شد، اما این نام و عنوان‌ها تأثیری در تأمین معیشت یا ضبط آثارش نداشت. بی‌تردید این نام و عنوان‌ها هیچ کمکی به زنده شدن شعله امید در دل استادان دوتارنوازی و موسیقی اقوام در کشور نمی‌کند. پس از درگذشت هر استاد ستونی از ستون‌های بنای باشکوه موسیقی اقوام فرومی‌ریزد. مثل روز روشن است که با تعریف و تمجید مشکلی حل نمی‌شود. حتی یک وام ناچیز به استاد بیتانه که بیش از 40 سال از عمرش را پای این هنر گذاشت، ندادند تا کارگاه سازسازی‌اش را تجهیز کند. بعضی از مسئولان فقط عادت دارند در مراسم مختلف چند سطری تعریف کنند و فیلم و عکس بگیرند و بعد که دوربین‌ها می‌رود، آن‌ها ‌هم می‌روند و استادان این عرصه در تنهایی و سختی‌های تأمین معیشت می‌مانند. در حال حاضر مهم‌ترین کاری که مسئولان می‌توانند برای زنده‌یاد استاد بیتانه انجام دهند این است که بیمه و مستمری‌اش را درست کنند تا حداقل خانواده این پدیده کم‌نظیر، زندگی و معیشت بسامان‌تری داشته باشند. فرزندان استاد، امروز دوتارنوازانِ مستعدی هستند، اما چون درآمد خوبی از این مسیر عایدشان نمی‌شود، دلِ ‌خوشی برای ادامه راه دوتار نوازی ندارند. این در حالی است که آن‌ها از پدرشان گوشه‌های بی‌نظیری از موسیقی مقامی را آموخته‌اند و اگر فکری به حال تأمین معیشت و بیمه این بچه‌ها نشود، بی‌هیچ تردیدی دیگر دست به ساز نمی‌برند و این گنجینه که میراث استاد است، برای همیشه به فراموشی سپرده می‌شود.»  

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد