این روزها برخی خبرهای تایید نشده حاکی است که ارتش سوریه، به دستور بشار الاسد، امکانات پدافند هوائی جدیدی در اختیار حزب الله قرار داده، امری که باعث نگرانی شدید آمریکا و رژیم تل آویو شده است.
محمد علی مهتدی: در یادداشت هفته پیش ( اطلاعات 17/4/1304) نشانه های تغییر رویکرد ترکیه و نیز چند کشور عرب به ویژه عربستان سعودی و دولت امارات نسبت به سوریه مورد بحث قرارگرفت و نشان داده شد که کشورهائی که در سال 2011 و بعد از آن، همه تلاش خود را برای سرنگونی دولت سوریه و تجزیه این کشور به کار بستند، اینک برای بازگشت به سوریه بر یکدیگر پیشی گرفته اند.
در این یادداشت به بحث علل و دلائل این تحول بزرگ منطقه ای و این تغییر رویکرد می پردازیم.
1-برخی ناظران و تحلیلگران منطقه ای این تحول را به عملیات طوفان الاقصی و پیروزی های محور مقاومت مربوط می دانند. در این محور، مقاومت در دو جبهه غزه و کرانه باختری و نیز در جبهه مقاومت لبنان بیشترین سهم را در شکست رژیم صهیونیستی داشته و تمامی طرح های دولت آمریکا برای بستن یا آرام کردن این جبهه ها بی نتیجه بوده است و از آنجا که در معادلات ژئوپلتیکی، سوریه عمق استراتژیک مقاومت محسوب می شود، واشنگتن به این نتیجه رسیده است که ادامه تحریم و محاصره سوریه فایده ای ندارد و شاید با برداشتن محاصره از سوریه و وعده کمک به بازسازی این کشور زخمی و ویران شده، بتوان گشایشی در منطقه پدید آورد. اینک آنها سخن معروف هنری کیسینجر را تکرار می کنند که جنگ در خاورمیانه بدون مصر و صلح بدون سوریه امکان ندارد و تجربه سال های اخیر نیز این را ثابت کرده است.
در باره اهمیت نقش سوریه، یادآوری کنیم که در جنگ ژوئیه سال 2006 ، معروف به جنگ 33 روزه، دکتر بشار الاسد، رئیس جمهوری سوریه، دستور داد تمامی انبارهای سلاح و مهمات ارتش سوریه برای حزب الله لبنان باز باشد و برغم آنکه نیروی هوایی ارتش اشغالگرمرز سوریه و لبنان را پیوسته زیر آتش داشت، مقاومت توانست نیازهای تسلیحاتی خود را از سوریه تامین کند و تا آخرین روز به جنگ ادامه دهد. این روزها نیز، برخی خبرهای تایید نشده حاکی است که ارتش سوریه، به دستور بشار الاسد، امکانات پدافند هوائی جدیدی در اختیار حزب الله قرار داده، امری که باعث نگرانی شدید آمریکا و رژیم تل آویو شده است.
2-موضوع شاهراه های تجارت بین المللی بین شرق و غرب که چین آن را تحت عنوان "یک کمربند یک راه" به منظور احیای جاده ابریشم آغاز کرده تاثیر مهمی در سیاست های منطقه ای دارد. خط زمینی این پروژه عظیم از شرق چین شروع شده و پس از عبور از آسیای مرکزی سرانجام به ترکیه و اروپا می رسد. اما راه دریائی قرار است از بندر شانگهای آغاز شود و پس از عبور از تنگه مالاکا و سپس تنگه هرمز، و بنادر امارات، عربستان و کویت، وارد خاک عراق شده و از آنجا پس از عبور ازخاک سوریه و احتمالا ترکیه به مدیترانه برسد.
چین در این مسیر سرمایه گذاری های هنگفتی کرده است. اما در مقابل، آمریکا طرح بایدن را پیشنهاد کرده که قرار است از بندر بمبئی در هند آغاز شود و پس از عبور از خاک امارات و عربستان سعودی وارد خاک اردن شده و به بندر حیفا در فلسطین اشغالی منتهی شود.رقابت بین این دو شاهراه تاثیر مهمی بر سیاست های منطقه ای می گذارد. امارات و عربستان سعودی که در سال های اخیر روابط گسترده اقتصادی و تجاری و حتی سیاسی ، با چین و روسیه برقرار کرده اند بناچار باید در پروژه یک کمربند یک راه با چین هماهنگ باشند و نیز با روسیه در شاهراه شمال به جنوب.
این در حالیست که چین برای جایگاه منطقه ای سوریه اهمیت خاصی قائل است و سفر سال گذشته بشار اسد به چین در واقع نقطه عطفی در روابط دو کشور بود. مشخص است که چین به سوریه به عنوان دروازه ای برای ورود و فعالیت در غرب آسیا و شرق مدیترانه می نگرد و از آنجا که شاهراه تجاری شرق به غرب سرانجام وارد خاک سوریه می شود، باید این کشور از امنیت داخلی برخوردار باشد.
مقامات چینی در این سال ها بارها از بهبود روابط بین سوریه و دیگر کشورهای عرب استقبال کرده و از بازگشت سوریه به اتحادیه عرب حمایت کرده اند. از نگاه چین، این تحول به کشورهای منطقه کمک می کند تا به همبستگی و توسعه و استقلال راهبردی دست یابند و کشورهای عرب در منطقه نیزتا کنون بر همین اساس عمل کرده اند. بدیهی است که در این شرایط منطقه ای، ترکیه نیز، بر اساس منافع خود، به فکر بازسازی روابط با سوریه بیاندیشد. موضوع روابط ترکیه با سوریه در تحولات اخیر منطقه ای، بحث جداگانه ای می طلبد که در یادداشت آینده بدان خواهیم پرداخت.
دیدگاه ها